1- به دلیل جو حاکم بر اجتماع از نظر خانواده ها نداشتن کار مناسب پسر ، آماده نبودن جهت جهیزیه دختر،سطح توقعات بالای خانواده ها
در صورتی که به دورغ اعلام میکنن که ما فقط پسر سالم میخواهیم مال و کار وخونه برام اهمیت نداره ولی این چنین نیست.منتظر بودن دختر و پسر به دلیل اینکه شاید کیس مناسب تری پیدا بشه. نداشتن هدف از ازدواج یا فقط بخاطر شهوت ازدواج میکنن.
2- دلیل روشنی دارد که ازدواج با دختر سن بالاتراز پسر، اینکه باتوجه به آمار دختر ها برای ورود به دانشگاه نسبت به پسرها ، دخترها بعداز فارغ التحصیل شدن از دانشگاه دنبال یه فرد باسواد هم مدرک خودشان یا بالاتر هستند و دلیلی بعداینکه توقع دارن بعدازاینکه خونه بخت رفتن مردشون بخاطر سوادشون به حرف خانمها گوش بدن ، درس نخونده که بیاد خونه آشپزی کنه یا کهنه بچه بشوره
و توقع دختر سن بالا اینکه فقط مردش بهش توجه کنه ، یا بخاطر پولدار بودن دختر یه پسر تن به ازدواج با یه دختر سن بالا میده
و پسر بخاطر فرمانبردار بودن دختر سن بالا و برآورده کردن خواسته های مردش توجه بیشتری نشون میده
مثال : اگر پسری بخاطر غیرتش به دختری که کم سال و تحصیل کرده بگه حجابتو بیشتر کن یا مانتو دوست ندارم بپوشی قطعا به مشکل خواهند خوردو نتیجه طلاق
چون دختر سن بالا توجه به خواسته همسر داره این باعث اینه که پسر به سمت دختر سن بالا رفته
و دلیلی دیگر بخاطر کم توجهی مادر به فرزند پسر و اینکه او را از محبت سیراب نکند و این محبت های مادرانه را دختر جایگزین میکند و نتیجه اینکه
پسر میل با ازدواج با دختر سن بالا پیدا میکند
3-به دلیل نبودن ارتباط دوستانه بین فرزندان با پدرو مادر
و دلیل دیگر اینکه ندانستن نحوه آموزش زندگی
بی توجهی به مسائل جنسی ونحوه ارتباط برقرار کردن تمایلات جنسی بین دختر و پسر
دلیل طلاق ازدواج بخاطر شهوت
طلاق بخاطر نحوه صحیح ارتباط جنسی دختر و پسر که چگونه از این ارتباط لذت کامل ببرند
نداشتن صبر وحوصله - بیکاری پسر - نداشتن گذشت - داشتن توقعات بالا
4-چون درک متقابل بین دختر و پسر وجود نداره - اجازه به هم نمیدن تا خواسته های هم رو بفهمن
- بازگو نکردن خواسته های دختر از پسر یا بلعکس
تن ندادن به خواسته های معقول یکدیگر
به نام خداوند مهربان
مشکلات ازدواج جوانان
با عرض سلام خدمت تمامی عزیزانی که وبلاگ این حقیر و میبینند
و با نظرات خودشون بنده رو راهنمایی میکنن
بخش اول - سوال؟
1- چرا جوانان در سن بالا ازدواج میکنن؟
2- چرا پسرها اخیرا دنبال دختر هایی که سن آنها بیشتر از خودشان هست هستد؟
3- چرا آمارطلاق از ازدواج بیشتر هست؟
4- چرا ناسازگاری وجود داره؟
5-و................؟
بخش دوم - سوال؟
1-چرا ازدواج میکنم ؟
2- دلیل نداشتن تعادل روحی در ازدواج چیست؟
3- انتخاب در ازدواج چقدر مهمه؟
4- تحقیق در ازدواج یعنی چه؟
5- آیا ازدواج آداب و رسوم خاصی دارد؟
6-نقش حلیه المتقیین در امر ازدواج مهمه؟
7- چراکلاس آموزش سکس برای جوانان متاهل وجود نداره؟
8- چرا دستورات الهی را برای امر ازدواج بکار نمیبریم؟
9-چرا قوانین بچه دار شدن توسط دستورات الهی رو مهم نمیدانیم؟
10-و................................................؟
چه راهی برای حل این همه مشکل وجود داره؟
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند..
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.
پسرک گفت : ”اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور میکند، هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم.”
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.. برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد..
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!
خدا در روح ما زمزمه میکند و با قلب ما حرف می‌زند؛ اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می‌شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.
